سالها پیش
دیروز یه اتفاق خیلی خوب افتاد تو این روزا که هیچ اتفاق خوبی نمی افته مگر به زور خودمون .
وقتی صفحه فس بوکمو باز کردم لیستی از دوستای سالها پیشم رو دیدم که اصلا انتظارشو نداشتم .البته این ماجرا به چند روز پیشش بر میگرده که یکی از دوستام منو پیدا کرده بود و منو add کرده بود (سارا.ع) .به سالها پیش بر گشتم 11 و شاید 12 سال پیش .آخه من از دنیای گذشته ام خیلی دور شدم ولی وقتی میبینم هنوز کسایی هستن که دوستی ها یادشون نرفته خوشحال میشم
الانم این ترانه صادقی جونم همراه شده با نوشتنم :
تو دلم نــَقل یه حرفایی هست
که بگم میری نگم می میرم
بعضیـا بدجوری عاشق میشن
عشق یعنی تو بمون من میرم
تو که میری نفسم میگیره
همه ی خستگیات یکجا چند؟
تو بخند همه چی حل میشه
تو بخندی همه چی خوبه
بخند ... بخند ... بخند
همه چی خوبه فقط دلتنگم
آخه هیچی مثل دلتنگی نیست
دو تا دریا که تو چشماته ولی
هیچ دریاچه ای این رنگی نیست
هنوزم دور خودم میچرخم
من و این عقربه ها همدردیم
ساعتها از سر هم رد میشن
ما فقط میریم و برمی گردیم
جالبه به متن منم میخوره....