کیاناکیانا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

کیانا

بدون عنوان

1392/9/10 8:56
نویسنده : افضل
173 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجو کوچولو

بازم یه صبح دیگه شد و من و تو از هم جدا شدیم .دوباره امروز گریه کردی وقتی می اومدم.دیروز وقتی ظهر اومدم تازه بیدار شده بودی و سرحال و قبراق بودی ،کلی با هم بازی کردیم دیگه خانم شدی میذارمت رو کمد تا غذا درست کنم تو هم تکون نمیخوری ،میفهمی دیگه که شیطونی کنی می افتی .به مامان بزرگت میگی مامان جون ،به بابات میگی امیر جون و خیلی شیرین زبونیات بیشتر شده،صدای هواپیما رو که میشنوی سریع میگی هباپما.صبح زود که بیدار میشی قبل از رفتن ما  دست میندازی دور گردن بابات و خوابت میبره.یه کتاب چند روز پیش واست خریدم (عسلی بی اشتها عوض شده بچه ها) که شاید اولین کتاب داستانت بوده تا الان که میفهمیش..مثل جیگر زلیخاش کردی از بس واست خوندم و ورقش زدی ،دیگه شبا تو تاریکی هم که میخوایم بخوابیم ،میاریش و میگی بخون واسم یا میبری پیش مامان جونت کنارش دراز میکشی و مجبورش میکنی واست بخونه. کتابه هم که سه برابر قد خودته !!!گاهی اوقات هم در حال خواب رفتن هستی،یهو  از سر جات پا میشی میری عروسکتو میاری میذاریش رو پاهات.یک کمی از شیرین بازی هاتو گفتم تا یادم نره .واسه بابا وبلاگ ساختم دارم اونو راست و ریست میکنم درگیر بودم ببخشید دیگه! فعلا" بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کیانا می باشد